چوب خط



ماندن همیشه خوب نیست
رفتن هم همیشه بد نیست
گاهی رفتن بهتر است گاهی باید رفت
باید رفت تا بعضی چیزها بماند
اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت
اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد
مثل یاد مثل خاطره مثل غرور
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت مثل یاد مثل خاطره مثل لبخند
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی بروی
و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی
برو و بذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند
برو و بذارقبل ازاین که رفتنت دردی بردلی بنشاندخاطره ای پرحسرت شود
برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرور برایش .
از شکستن سکوت آسان تر است . عشقت را بردار و برو برای همیشه ماندن باید رفت گاهی به قلب کسی و گاهی از قلب کسی


چوب خط

این که با خود می کشم هر سو، نپنداری تن است
گورِ گردان است و در او آرزوهای من است!
آتش ِ سردم که دارم جلوه ها در تیرگی
چون غزالان در سیاهی دیدگانم روشن است
من نه باغم، غنچه های ناز من تک دانه نیست
پهنْ دشتم، لاله های داغ من صد خرمن است
این که چون گل می درم از درد و افشان می کنم
پیش اهل دل تن و پیش شما پیراهن است
آسمان را من جگرخون کردم از اندوه خویش
در جگر گاه ِ افق، خورشید، سوزن سوزن است
این که می جوشد میان ِ هر رگم دردی است داغ
دورگاه دردِ جوشان است و پنداری تن است!
سینه ام آتش گرفت و شد نگاهم شعله بار
خانه میسوزد، نمایان شعله ها از روزن است
آه، سیمین! گوهری گمگشته در خاکسترم
من بمانم، او فرو ریزد، زمان پرویزن است.


چوب خط

آخرین جستجو ها

Delaram با مزه ها راهنمای انتخاب دفتر عقد شیک و دفتر ازدواج شیک همه می توانند فیزیک را یاد بگیرند محتاجم تیم پول تخفیفان میهن ساب بلبرینگ طاقت بیار